رمان دن آرام، رمانی چهارجلدی و حماسی از نویسنده ی شناخته شده ی روس، میخائیل الکساندروویچ شولوخف است. سه جلد اول این مجموعه، بین سال های 1925 تا 1932 نوشته و در مجله ی شوروی منتشر شدند و نوشتن جلد چهارم آن، در سال 1940 پایان یافت. این رمان، به عنوان یکی از مهم ترین آثار ادبیات روسیه در قرن بیستم به حساب می آید و داستان تنازعات و مشکلات خانواده ی دون کازاک را در جنگ جهانی اول، انقلاب روسیه و جنگ داخلی این کشور روایت می کند. لازم به ذکر است که شوخولف با نوشتن این اثر، برنده ی جایزه ی نوبل ادبیات در سال 1965 شد.
رمان دن آرام، تصویری جاودان و به یاد ماندنی از زندگی در دهکده ی کازاک ها است و با روز های آرام و بی سر و صدای تحت حکومت سزار آغاز شده و با شعله ور شدن آتش جنگ و انقلاب، ادامه پیدا می کند. داستان، حول محور مردی روستایی به نام گرگور ملخوف جریان دارد. زندگی گرگور در خانه ی پدرش، ازدواج ناموفقش و بخت و اقبال او در جریانات انقلاب، روایتی درخشان و باشکوه به وجود آورده و مخاطب را با خود وارد دنیای پرآشوب و ناآرام کازاک ها می کند.
رمان دن آرام، تصویری جاودان و به یاد ماندنی از زندگی در دهکده ی کازاک ها است و با روز های آرام و بی سر و صدای تحت حکومت سزار آغاز شده و با شعله ور شدن آتش جنگ و انقلاب، ادامه پیدا می کند. داستان، حول محور مردی روستایی به نام گرگور ملخوف جریان دارد. زندگی گرگور در خانه ی پدرش، ازدواج ناموفقش و بخت و اقبال او در جریانات انقلاب، روایتی درخشان و باشکوه به وجود آورده و مخاطب را با خود وارد دنیای پرآشوب و ناآرام کازاک ها می کند.
تحریرهایی موجز از کتاب دن آرام (4 جلدی)
The best Russian novel of the 20th century.
بهترین رمان روسی در قرن بیستم.
LOS ANGELES TIMES
The book gives readers a glimpse into many aspects of Russian culture.
این کتاب، درکی کلی نسبت به بسیاری از جنبه های فرهنگی روسیه به مخاطب می بخشد.
Penguin Random House
With panoramic grandeur and historic realism.
با عظمتی شگرف و رئالیسمی مبنی بر تاریخ.
New Republic
خلاصه های کوتاه از کتاب دن آرام (4 جلدی)
تو ای پدر ما، دن آرام! برای چه، ای دن آرام، آبی چنین گل آلود داری! من که دن آرامم، چگونه گل آلود نباشم! چشمه های سرد از اعماق من می جوشند، درون من[درون دن آرام]ماهیان سپید می لولند.
علف، گور را محو می کند، زمان، درد را. باد، رد پای رفتگان را می لیسد، زمان، محنت خون چکان خاطره ی دردناک زنانی را که مردان محبوب شان را دگر بار ندیدند و دیگر هیچ گاه باز نخواهند دید.
چرا که زندگی آدمی فصلی بس کوتاهست و یک وجب سبزه که به ما می دهند تا از آن بگذریم، سخت تنگ.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.