دختر گمشده
Gone Girl
نویسنده کتاب
گیلین فلین
ناشر کتاب
انتشارات میلکان
مترجم کتاب
آرش خیروی
ویژگی های دختر گمشده
| کد کتاب : | 564 |
|
مترجم : |
آرش خیروی |
|
شابک : |
978-600-7443-25-5 |
|
قطع : |
رقعی |
|
تعداد صفحه : |
478 |
|
سال انتشار شمسی : |
1402 |
|
سال انتشار میلادی : |
2012 |
|
نوع جلد : |
شومیز |
|
سری چاپ : |
16 |
|
: |
— |
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی دختر گمشده
معرفی دختر گمشده
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
نیک، تحت فشار روزافزون پلیس، رسانه ها و به خصوص پدر و مادر ایمی، مجبور به دروغگویی، فریبکاری و رفتارهای نامناسب متعددی می شود. نیک به شکل عجیبی از همه گریزان شده و حال و روز خوشی ندارد. اما آیا او واقعا یک قاتل است؟
تحریرهایی موجز از کتاب دختر گمشده
It is subtly layered and populated by characters so well imagined that they’re hard to part with.
اثری چندوجهی و پر از کاراکترهایی آن قدر قابل باور که به سختی می توان از آن ها جدا شد.
New York Times
An ingenious and viperish thriller.
تریلری هوشمندانه و زهرآگین.
Entertainment Weekly
A thoroughbred thriller about the nature of identity.
تریلری خوش ساخت درباره ی ماهیت هویت.
Time
خلاصه های کوتاه از کتاب دختر گمشده
به خانه می روم و مدتی را به گریه کردن می گذرانم. تقریبا سی و دو سال ام شده است. سن زیادی نیست، خصوصا در نیویورک. اما حقیقت این است که مدت ها از آخرین باری که کسی را دوست داشته ام گذشته است. پس چطور ممکن است دیگر کسی را ببینم که عاشقش باشم؟ آن قدر عاشقش باشم که با او ازدواج کنم؟
قبل از شام، به کاراژ برگشتم. عجیب بود که وقتی تنر به همین سادگی گفت که اندی نمی تواند با من بماند ، اورا از ذهنم پاک کردم. چقدر زود این را پذیرفته بودم. چقدر کم برایش ناراحت شدم. در آن پرواز به میسوری، من از عاشق اندی بودن به عاشق اندی نبودن تغییر موضع دادم. انگار که از یک در رد شده باشم. رابطه مان به سرعت رنگ تیرگی به خود گرفت. تبدیل به گذشته شد. چقدر غریب بود که من زندگی زناشویی ام را به خاطر دختری که هیچ نقطه اشتراکی بامن جز خنده های بلند ونوشیدن مشروب بعد از معاشقه نداشت خراب کرده بودم.
هر وقت یاد همسرم می افتم، قبل از هر چیز به سرش فکر می کنم. همه چیز از شکل سر شروع می شود. اولین بار از پشت سر بود که دیدمش و چیز جالبی که درباره ی آن نظرم را جلب کرد، زاویه اش بود؛ مثل مغز سفت و سخت و درخشان یک دانه ذرت یا سنگواره ای بود در بستر رودخانه. سرش همان شکلی بود که در دوره ویکتوریا به آن، «سر خوش حالت» می گفتند. به راحتی می توانستی شکل جمجمه اش را تصور کنی. به هر حال من که او را از سرش شناختم.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.