داستانهای برگزیده ماکسیم گورکی
Collected stories
نویسنده کتاب
ماکسیم گورکی
ناشر کتاب
انتشارات جامی(مصدق)
مترجم کتاب
رضا آذرخشی
ویژگی های داستانهای برگزیده ماکسیم گورکی
| کد کتاب : | 7839 |
|
مترجم : |
رضا آذرخشی افسر صدارت |
|
شابک : |
9789642575466 |
|
قطع : |
رقعی |
|
تعداد صفحه : |
416 |
|
سال انتشار شمسی : |
1398 |
|
سال انتشار میلادی : |
2010 |
|
نوع جلد : |
شومیز |
|
سری چاپ : |
7 |
|
: |
10 آبان |
245,000 تومان
در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد.
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی داستانهای برگزیده ماکسیم گورکی
معرفی داستانهای برگزیده ماکسیم گورکی
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
تحریرهایی موجز از کتاب داستانهای برگزیده ماکسیم گورکی
سه سگ عظیم الجثه پشمالو در تاریکی به ما حمله آوردند، شارکو که هنوز هم از هق و هق نیفتاده بود فریادی وحشت زده کشید و به خاک افتاد. من پالتوی خیس را به طرف سگ ها پرتاب کردم و خم شدم تا سنگ و چوبی بردارم. هیچ چیز جز علف به دستم نخورد. سگ ها دسته جمعی حمله کردند و من هم انگشتانم را توی دهانم کردم و با تمام قوت سوت کشیدم. سگ ها عقب رفتند و من صدای قدم کسی را که به سوی ما می دوید شنیدم.
لحظه ای بعد، ما در میان دایره ای که از چهار نفر تشکیل شده بود کنار آتش نشسته بودیم. هر چهار نفر لباسی از پوست گوسفند که از خارج هم پوست دوزی شده بود بر تن داشتند. خاموش بودند و با بی اعتمادی به ما نگاه می کردند و به داستان من گوش می دادند. دو نفر از آن ها روی زمین نشسته بودند و چپق می کشیدند، دیگری که تنومند بود و ریش های سیاه و انبوه و کلاه قفقازی به سر داشت به چوب دستی تکیه داده و در پشت سر ما ایستاده بود. چهارمی که پسرک جوان و موخرمایی بود، در درآوردن لباس شارکو به او کمک می کرد. شارکو همان طور گریه می کرد.
چوب دست هایشان روی زمین افتاده بود. از چند قدمی ما زمین در وسعت زیادی از پوششی خاکستری رنگ و شبنمی پوشیده شده بود و به برف های بهاری شباهت داشت که کم کم آب می شوند. تنها بعد از نگاهی دقیق و مدتی دراز توانستم گوسفندهایی را که کپه کپه گرد هم آمده بودند تشخیص بدهم. عده آن ها چندین هزار بود و خواب و تاریکی شب همه آن ها را در توده ای که استپ را پوشانده بود به هم فشرده بود. پشت هم بع بع می کردند.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.