کتاب «اینجا سیاره ما نیست» رمانی نوشته ی «جف رادکی» است که اولین بار در سال 2019 به انتشار رسید. خانواده ای مهاجر از سیاره زمین (که اکنون توسط جنگ هسته ای نابود شده)، انتخاب می شوند تا نماینده ی انسان ها در سیاره ی بیگانه ای باشند که ساکنینش، تمایل چندانی به پذیرش آن ها ندارند. انسان ها در ابتدا قرار بود در «سیاره چوم» ساکن شوند، جایی که در آن، گونه های مختلف با آرامش و نظم در کنار هم زندگی می کنند. اما در بیست سالی که طول کشید تا به آنجا برسند، اعضای نژاد غالب در «چوم» نظرشان را تغییر دادند و گفتند نمی خواهند با خشونت انسان ها و عواطف آن ها سر و کار داشته باشند. همزمان با این که بازمانده های نژاد انسان در مدار سیاره در حال چرخش هستند، «لان میفون» و خانواده اش، به عنوان سفیران برگزیده، باید در میان بیگانگان ساکن شوند و هر طور که شده، آن ها را مجاب به پذیرفتن زمینی ها کنند.
تحریرهایی موجز از کتاب اینجا سیاره ما نیست
It proves friendship and laughter can transcend even a galaxy of differences.
این داستان ثابت می کند دوستی و خنده می تواند حتی از کهکشانی از تفاوت ها نیز فراتر برود.
Barnes & Noble
A quirky sci-fi adventure with a surprising layer of political irony.
یک ماجراجویی علمی تخیلی عجیب با لایه ای غافلگیرکننده از کنایه های سیاسی.
Kirkus Reviews
Wildly inventive, and truly important.
فوق العاده مبتکرانه، و واقعا مهم.
Katherine Applegate
خلاصه های کوتاه از کتاب اینجا سیاره ما نیست
از خواب مصنوعی که بیدار شدم، اولین چیزی که شنیدم صدای مامان بود. «هی، لن… هی… بیدار شو لن.» داشت با نوک انگشتانش به آرامی موهای روی پیشانی ام را کنار می زد. چشم هایم را باز کردم و دیدم لبخند می زند. من هم در جوابش لبخند زدم و نشستم. و بالا آوردم. یا حس کردم دارم بالا می آورم.
البته که شکمم خالی خالی بود. نمی شود بیست سال در خواب بود، آن هم با شکم پر! مامان سطلی جلوی صورتم گرفته بود و فقط عق می زدم. آرام زد پشتم و گفت: «اشکال نداره. همه وقتی از خواب مصنوعی بیدار میشن، حالت تهوع دارن.»
احتمالا بگومگوی آن دو نفر آنقدر ادامه پیدا می کرد تا «ینس» به گریه بیفتد. هر وقت می خواستیم نظر «ینس» را درباره کره زمین عوض کنیم، به گریه می افتاد.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.