کتاب «آنته کریستا» رمانی نوشته ی «امیلی نوتوم» است که نخستین بار در سال 2003 به انتشار رسید. داستان توسط «بلانش» روایت می شود، دختری که به تازگی تحصیل در دانشگاهی در «بروکسل» را آغاز کرده و هنوز با پدر و مادرش زندگی می کند. او که کم سن و سال تر از اغلب همکلاسی هایش است، و به شکل کلی نیز فردی درونگرا به شمار می آید، هیچ دوستی در دانشگاه ندارد و احساس می کند که نمی تواند مثل بقیه باشد. اما پس از مدتی، «بلانش» با دختری برونگرا و محبوب به نام «کریستا» آشنا می شود و زندگی اش، شکلی کابوس وار به خود می گیرد— به خصوص وقتی «کریستا» تصمیم می گیرد که در آپارتمان «بلانش» و والدینش ساکن شود، و بدتر از آن، وقتی تمام توجه و احترام پدر و مادر «بلانش» را به خود جلب می کند. «نوتوم» در این داستان به مخاطبین یادآوری می کند که ظاهر انسان ها همیشه ممکن است گول زننده باشد.
تحریرهایی موجز از کتاب آنته کریستا
A funny, dark and revealing journey through friendship and rivalry.
سفری خنده دار، تاریک و آشکارکننده در دنیای دوستی و رقابت.
Amazon
With all the characteristics of Amelie Nothomb’s unique fictional landscapes.
با تمام مشخصه های چشم اندازهای داستانی منحصر به فرد «امیلی نوتوم».
Barnes & Noble
A decent little novella.
یک رمان کوتاه رضایت بخش.
Complete Review
خلاصه های کوتاه از کتاب آنته کریستا
روز اول او را خندان دیدم. تصمیم گرفتم بشناسمش. می دانستم نمی توانم او را خوب بشناسم. نمی توانستم به سمتش بروم. همیشه منتظر بودم دیگران پیش قدم شوند و سمت من بیایند، که البته هیچ وقت کسی چنین کاری نمی کرد. فضای دانشگاه این طور بود: فکر کنید آدم وارد این دنیای جدید شود، ولی با هیچکس آشنا نشود.
یک هفته بعد، نگاهش به من افتاد. فکر می کردم خیلی سریع جهت نگاهش عوض شود. ولی نه، نگاهش روی من خیره ماند و من را برانداز کرد. جرأت نمی کردم به آن چشم ها نگاه کنم: انگار زمین زیر پای من می لغزید، نمی توانستم نفس بکشم.
تا وقتی نگاهم می کرد، معذب بودم. با جسارتی بی سابقه به او نگاه کردم. او هم دستش را برایم تکان داد و خندید. سپس سرگرم صحبت با پسرها شد. فردای آن روز به طرفم آمد و سلام کرد. من هم جواب سلامش را دادم. دوباره ساکت شدم. از این حالتم بدم می آمد.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.