خانه دوشیزه پرگرین برای بچه های ویژه
Miss Peregrine's Home for Peculiar Children
نویسنده کتاب
رنسام ریگز
ناشر کتاب
انتشارات اندیشه مولانا
مترجم کتاب
بهارک قهرمان
ویژگی های خانه دوشیزه پرگرین برای بچه های ویژه
| کد کتاب : | 127824 |
|
مترجم : |
بهارک قهرمان |
|
شابک : |
978-6227632521 |
|
قطع : |
رقعی |
|
تعداد صفحه : |
423 |
|
سال انتشار شمسی : |
1402 |
|
سال انتشار میلادی : |
2011 |
|
نوع جلد : |
شومیز |
|
سری چاپ : |
1 |
|
: |
25 مرداد |
280,000 تومان
در صورت عدم موجودی و یا تغییر قیمت این محصول، قبل از ارسال با خریدار هماهنگ میگردد.
نحوه ارسال
بازه ارسال: بین ۷ تا ۱۰ “روز کاری”
دسته بندی های موضوعی خانه دوشیزه پرگرین برای بچه های ویژه
معرفی خانه دوشیزه پرگرین برای بچه های ویژه
به فروشگاه اینترنتی کتاب بوک از ما خوش آمدید! دنیایی از کتاب های متنوع و جذاب در انتظار شماست. شما میتوانید معرفی محصول مورد نظرتان رو در ادامه بخونید.
در این رمان فراموش نشدنی، جزیره ای اسرارآمیز، یتیم خانه ای متروکه و مجموعه ای عجیب از عکس هایی سؤال برانگیز به چشم می خورند. در شروع داستان، اتفاقی تراژیک باعث می شود نوجوانی شانزده ساله به نام جیکوب به جزیره ای دورافتاده در سواحل ولز برود و با خانه ی عجیب و رو به ویرانی خانم پریگرین آشنا شود. پس از این که جیکوب به اتاق ها و راهروهای خالی از سکنه ی این خانه سرک می کشد، درمی یابد که بچه های خانم پریگرین، بسیار عجیب تر و شاید حتی خطرناک تر از چیزی بوده اند که او فکرش را می کرده است. این رمان فوق العاده جذاب، بزرگسالان، نوجوانان و تمامی علاقه مندان به ماجراجویی های اسرارآمیز را شیفته ی خود خواهد کرد.
تحریرهایی موجز از کتاب خانه دوشیزه پرگرین برای بچه های ویژه
A moving, and wondrously strange novel.
رمانی تکان دهنده که به شگفت آوری عجیب است.
John Green
Readers searching for the next Harry Potter would want to visit Miss Peregrine’s Home for Peculiar Children.
مخاطبینی که به دنبال هری پاتر بعدی هستند، دوست خواهند داشت که از خانه ی خانم پریگرین دیدن کنند.
CNN
An enjoyable, eccentric read.
رمانی لذت بخش و غیرمعمول.
Publishers Weekly
خلاصه های کوتاه از کتاب خانه دوشیزه پرگرین برای بچه های ویژه
والدینم بعد از هفته ها ملایمت، سرم داد کشیدند. راستش، خیالم از شنیدن دوباره ی همان صداهای مطبوع و شیرین همیشگی آسوده شد و من هم در جوابشان چندتایی حرف نامربوط تحویل دادم: این که لابد خوشحالند که بابابزرگ پورتمن مرده و این که انگار فقط من یک نفر بودم که واقعا دوستش داشتم.
چندتا چشم داشت؟
ـ دو تا.
طوری جواب داد: «گرفتم» که انگار هیولاها هم جزو امور روزمره ی چهره نگارهای پلیس بود.
فقط برای این بود که اعتمادم را جلب کنند؛ برایم مثل روز روشن بود. موضوع وقتی کاملا لو رفت که خواست طرح اصلی اش را به خودم بدهد.
پرسیدم: «مگه اینو واسه ی پرونده ای چیزی لازم ندارین؟»
نگاه معنی داری با مأمور پلیس رد و بدل کرد و گفت: «چرا، معلومه! حواسم کجاست؟»
این دیگر جدا توهین آمیز بود.
قبلا درباره ی فرار از زندگی معمولی ام رویاپردازی می کردم، اما زندگی من هیچ وقت معمولی نبود. من فقط نتوانسته بودم بفهمم که چقدر زندگی ام خارق العاده است.

دیدگاهها
پاککردن فیلترهاهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.